زندگی در لندن
زندگی در لندن میتواند فوقالعاده باشد، گرچه افراد زیادی هم با این جمله موافق نیستند! در این مقاله یک سفر کوتاه مجازی به لندن میکنیم و دلایلی برای زندگی در لندن و همینطور زندگی نکردن در این شهر را بررسی میکنیم.
سفرمان به لندن را با چند نکتهی مثبت از لندن شروع میکنیم.
اگر به دنبال پیشرفت شغلی هستید، لندن یکی از مقاصد مورد نظر شما خواهد بود؛ مخصوصا اگر در زمینههای خدمات، رسانه یا کارهای خلاق فعالیت میکنید یا تخصص دارید.
به علاوه وقتی در رزومه یا سیوی ذکر میکنید که در لندن کار یا تحصیل کردهاید، مسیر شما برای رفتن به نقاط دیگر دنیا هموارتر خواهد شد. مثلا اگر مقصد نهایی شما کانادا است، باید بگوییم که کشور کانادا عموما به چنین افرادی بهتر و راحتتر پذیرش میدهد!
افراد هدفمند و افرادی که به دنبال ترقی شغلی هستند، به لندن میروند تا شاهد پیشرفت شغلی خود باشند و اغلب یا با بهترینها همکار میشوند یا برای بهترینها کار میکنند و در بهترین حالت به بهترینها در حوزهی تخصصی خود تبدیل میشوند.
لندن از زمان رم باستان تا به حال یک شهر مهم بوده است و حدودا از دو هزار سال قبل مرکز تجارت و مبادلات بوده و هست. لندن شهری است که از زمان امپراتوری بریتانیای کبیر همیشه محلی برای گرفتن تصمیمات مهم و موثر دنیا و البته محل تولد زندگی مدرن و تمدن هم بوده است.
البته که لندن همیشه امن و امان نبوده و آتشسوزی مهیب و گسترده، بیماری همهگیر و کشنده، انقلاب، جنگ، بمبارانها و... را هم تجربه کرده. به علاوه انتخاب هنرمندها و مشاهیری مثل ونسان ونگوگ، جیمی هندریکس و... برای زندگی بوده است. گوشهگوشهی لندن از فرهنگ، تاریخ و موسیقی پر شده و کمتر شهری در جهان است که تا این حد غنی باشد.
وقتی در لندن زندگی میکنید، در واقع از سراسر دنیا فقط چند ساعت فاصله دارید! برای رفتن به پاریس قطار دو ساعته و اگر مقصد مورد نظر شما نیویورک آمریکا باشد، تنها به یک پرواز هفت ساعته نیاز دارید؛ به این لیست میتوانیم شهرهای برلین، وین، بارسلون، رم، ادینبورگ، دوبلین، بوداپست، پراگ و... را اضافه کنیم که همگی به اندازهی یک پرواز سه ساعته از لندن فاصله دارند.
این اتفاق با پنج فرودگاه بزرگ لندن میسر شده که بیهیچ وقفهای مبدا صدها پرواز به نقاط مختلف از جهان شده است. فرودگاه هیثرو لندن (Heathrow Airport) بر اساس میزان ترافیک هوایی و پروازهای خارجی دومین فرودگاه شلوغ دنیا محسوب میشود.
تقریبا محال است که از زندگی در لندن صحبت شود و از وجود فرهنگهای مختلف در آن حرفی به میان نیاید. وجود فرهنگهای مختلف در لندن بیشتر ناشی از سبقهی تاریخی لندن در تجارت و مبادلات با سایر نقاط جهان است.
لندن محل زندگی حدود هشت میلیون و هشتصد هزار نفر است و گفته میشود که چهل درصد این افراد از ملل مختلف به لندن آمدهاند و تخمین زده میشود که به 300 زبان مختلف صحبت میکنند.
یکی از عجایب مربوط به لندن تعداد زیاد فرانسویهای ساکن این شهر است. تصور کنید که تعداد مردم فرانسوی که در لندن زندگی میکنند، از شهرهای بوردو، نانتس و استراسبورگ بیشتر است! به همین جهت به کنایه گفته میشود که لندن ششمین شهر پرجمعیت فرانسه محسوب میشود!
طبیعی است که یک فرهنگ آشپزی گسترده و متنوع از این فرهنگهای مختلف پدید بیاید که از سراسر جهان آمده و در لندن جمع شده است. فقط تصور کنید که این فرهنگ جهانشمول چه امکان فوقالعادهای برای ارتباط شما و افرادی را پدید میآورد که شاید در هیچ نقطهای از جهان نمیتوانستید با تمام آنها برخورد کنید و ارتباط و دوستی برقرار کنید.
زندگی در لندن شب و روز ندارد و این شهر خواب و خستگی را نمیشناسد. به همین دلیل است که یک فرصت تمام عیار برای ساکنینش پدید میآورد تا تمام شبانهروز را برای برقراری ارتباطات و فعالیتهای اجتماعی فرصت داشته باشند. علاوه بر بارها، کافهها و رستورانها، میتوانید لیستی از تفریحات و گردشهایی مثل موزهها، گالریها، استادیومها، جاذبههای هنری دیگر و... را هم اضافه کنید. شاید هیچوقت لیست گردش در لندن به پایان نرسد. پس اگر لندن برای شما یک گردشگاه است، پس درست انتخاب کردهاید!
این شما و این هم پنج دلیل برای این که لندن را برای زندگی انتخاب نکنید!
مخارج زندگی یا بهتر بگویم که هزینهی سرسامآور زندگی در لندن! وقتی حرف از هزینهی مسکن در لندن میشود، باید انتظار داشته باشید که قرار است از اجارهبهای سنگین صحبت به میان بیاید! اجارهبهای مسکن در لندن بر حسب این که کدام منطقه از لندن باشد، از گران شروع میشود و تا به شدت گران بالا میرود! در یک مقاله به تفضیل از ساختار اقتصادی و مخارج زندگی در لندن صحبت کردهایم.
وقتی در لندن زندگی میکنید، اگر اهل استفاده از وسایل حملونقل عمومی باشید، احتمالا در طول مسیر خانه و محل کارتان در ساعتهای اوج تردد بخشی از طاقت و توانتان فرسوده خواهد شد. اگر تا به حال برای چند سانتیمتر جای بیشتر نجنگیدهاید، حتما از مشاهدهی برخی رفتارهای حرفهای در این زمینه در قطار شگفتزده خواهید شد!
اگر عادت دارید که دائما در آرامش باشید، شاید لندن مقصد مناسبی برای شما نباشد! یا حداقل در برخی موارد اینطور نباشد! در هرکجای این شهر و هر ساعتی که باشد، تقریبا سروصدایی خواهید شنید؛ از رفتوآمد و عبورومرور مردم و ماشینها گرفته، تا صدای حیوانات و زمزمههای دست جمعی و...!
اگر در اجتماعی رشد کردهاید که پر از ارتباطات، دوستیهای صمیمانه و روابط خانوادگی بسیار نزدیک بوده است، احتمالا زندگی در لندن شما را کمی ناامید خواهد کرد! در این شهر به ندرت اتفاق میافتد تا از احوال همسایه باخبر شوید یا در مترو با کسی که نمیشناسید همصحبت و صمیمی شوید. البته که این موارد صد در صد و مطلق نیست و قطعا افراد متفاوت و صمیمی را هم ملاقات خواهید کرد! اما از جمله موارد پرتکراری است که در مسالهی مهاجرت حتما و حتما باید به تفاوتهای فرهنگی هم دقت کنید.
آبوهوای لندن در تابستانها به کلی متفاوت است. وقتی لندن آفتابی میشود، احتمالا کمتر شهری را بتوان همپای آن پیدا کرد! اما مساله این است که انگلستان یک جزیره است که در شمال غربی اروپا واقع شده؛ یعنی دقیقا جایی که آبوهوای آن گرم نیست و آفتابی شدن لندن را کمتر به چشم خواهید دید! تقریبا نه ماه از سال سرد است و در شش ماه از این نه ماه، رطوبت هم به سرما اضافه میشود. البته آبوهوای لندن به بدی آن چه که در فیلمها و سریالهای تلویزیونی دیدهاید، هم نیست! به علاوه در سرما و گرمای شدید به پای نیویورک نمیرسد!
اگر به یکی از ساکنین قدیمی لندن بگویید که از زندگی کردن در لندن خسته شدهاید، احتمالا او از ساموئل جانسون یک نقل قول برایتان میکند! "وقتی کسی از زندگی در لندن خسته شده باشد، درواقع از زندگی خسته شده است!" البته این نکته را فراموش نکنید که ساموئل جانسون این جمله را در سال 1777 گفته که دنیا به کلی شکل و رنگ دیگری داشته است! امروز الزامی وجود ندارد که حتما ساکن لندن باشید و یک شغل خوب پیدا کنید. شهرهای زیادی در انگلستان هستند که مسائل لندن را ندارند، بخ علاوه امکانات و فرصتهای خوبی به شما برای زندگی ارائه میدهند.