چرا شناختن فرهنگ مردم کانادا برای یک مهاجر به کانادا ضروری است؟
یکی از مهمترین کارهایی که هر فرد پیش از مهاجرت به کانادا باید انجام بدهد، شناخت فرهنگ مردم کانادا است. البته این قاعده درمورد مهاجرت دیگر کشورها هم صدق میکند. تفاوت فرهنگها و مردمها همانقدر که جذاب و زیباست میتواند سر منشا اختلافات و تلخکامیهایی نیز برای مهاجرین بشود. پس یک راه منطقی برای پیشگیری از این وقایع، شناخت فرهنگ و درک این تفاوتها است. هرچه قدر کشور مقصد از نظر جغرافیایی، شرایط آب و هوایی، سبک زندگی و... با کشور مبدا فاصله داشته باشد، طبیعتا فرد فرهنگ متفاوت و دورتری را تجربه هم خواهد کرد.
موقعیتی را فرض کنید که یک روز ناگهان در کشوری که سالها آرزویش را داشتهاید، بیدار شدهاید! بعد از فروکش ذوقزدگی متوجه میشوید که نمیتوانید با کسی ارتباط درستی برقرار کنید و تقریبا از تناسبات فرهنگی مردم هیچ چیز نمیدانید! به غیر از حضور ناگهانی در کشور رویایی، بقیه موارد دور از ذهن نیست! زندگی در کشوری غریبه بدون این که چیزی از فرهنگ مردم آن بدانید، میتواند رویای شما را به کابوسی بیپایان بدل کند. اما چاره چیست؟! در این مقاله به آن میپردازیم!
بذارید با یک مثال ادامه بدهیم. کانادا کشوری جوان محسوب میشود و از سراسر دنیا مهاجر پذیرفته است. به همین دلیل در این کشور سوال پرسیدن و کنجکاوی کردن درمورد این که افراد از کدام کشور به کانادا آمدهاند، توهین تلقی میشود. نداشتن اطلاعات درمورد اختلاف فرهنگی میتواند در طولانی مدت برای افراد دردسرها و مسائل زیادی ایجاد کند. مشابه مثالی که زده شد، فردی که درمورد فرهنگ و باورهای کاناداییها بیاطلاع است، قابل پیشبینی است که مرتبا مرتکب اشتباه شود و ارتباطات خوبی را تجربه نکند. درحالی که میتواند با افزایش شناخت فرهنگ مردم کانادا از بیشتر تعارضات جلوگیری کند. ما در این مقاله اختصاصا به فرهنگ مردم کانادا میپردازیم. برای یک سفر محتوایی همراه با زانکو به فرهنگ کانادا آمادهاید؟!
فرهنگ به طور کلی میتواند شامل تمام باورها، عادتها، آداب و رسوم، موسیقی، جشنها، ادبیات، تاریخ، علوم و اختراعات و... شود. اما چطور میشود با باورها و عادات مردمی که نمیشناسیم، آشنا شویم؟ پرداختن به هر یک از مواردی که گفته شد، سالهای متمادی زمان میبرد. آیا برای شناخت فرهنگ یک کشور جدید باید خودمان را در کتابخانهها حبس کنیم؟! مسلما نه! در این مقاله برای شناخت فرهنگ مردم کانادا راه میانبری پیشنهاد کردیم ه باعث میشود دقت شما نسبت به افراد بیشتر و بیشتر شود و بعد از مدتی متوجه شوید که چه قدر با فرهنگ جدید در کشوری جدید کنار آمدهاید، راحتتر ارتباط برقرار میکنید و دچار تعارضات فرهنگی هم نمیشوید!
شناخت فرهنگ مردم کانادا از طریق غذاها
وقتی درمورد پاستا، ماکارونی و پیتزا حرف زده میشود، شما به یاد چه کشوری میافتید؟ بله! ایتالیا! درواقع اغلب مردم در سراسر دنیا ایتالیا را با غذاهایی که به دنیا هدیه دادهاند، میشناسند. پس غذا در شناخت فرهنگ مردم نقشی مهم و اساسی دارد. وقتی متوجه میشوید که یک فرد هندی کنار شما نشسته و هیچ شناختی از او ندارید، راحتترین موضوع برای صحبت کردن چه چیزی است؟! بله! مسلما غذاهای هندی!
اساسا وقتی غذای مردمی را بشناسید، میتوانید با آنها گفتگوهای جذابی را آغاز کنید. توانایی ایجاد گفتگوی جذاب با افراد غریبه برای فردی که مهاجرت کرده است، یک موهبت و یک نعمت محسوب میشود.
برویم سراغ بحث خودمان؛ یعنی کانادا. شما میتوانید با شناختن برخی غذاها و دانستن چند نکتهی جالب، با افرادی که در رستوران، کافه و ... میبینید، به راحتی سر صحبت را باز کنید و با مردم کانادایی معاشرت داشته باشید.
جملهای هست که میگوید تو همان چیزی هستی که میخوری. پس با استناد به این جمله، میتوانیم مردم کشورها و فرهنگ آنها را با توجه به سلیقهی غذاییشان بشناسیم. برویم به سراغ غذاهای کانادا و ببینیم که از فرهنگ غذایی آنها چه قدر نکته میتوانیم یاد بگیریم.
مشهورترین غذای کانادایی پوتین است. هربار صحبت میانوعدهی کانادایی به میان میآید، افراد زیادی فورا اسم پویتن را به زبان میاورند. پوتین نوعی سیبزمینی سرخشده است که با سس گوشت مزهدار میشود و علاوه بر سیبزمینی شامل قارچ دودی، پنیر، پیاز، و بیکن دودی میشود. این میانوعدهی خوشمزه به راحتی لبخند رضایت روی صورت افراد مینشاند.
اما چرا به آن پوتین میگویند؟ این غذا یک قصهی بامزهی کوتاه هم دارد. یک روز یک مشتری به رستورانی به نام LE LUTIN QUI RIT میرود. اسم این رستوران به معنی جِنِ خانگیِ خندان است! مشتری سفارشی عجیبتر از اسم رستوران میدهد! سفارش او نوعی سیبزمینی سرخشده بود و میخواست که به آن گوشت و مخلفات دیگری اضافه بشود. مدیر رستوران جملهای به او میگوید که کلمهی پوتین در آن به کار رفته بود. پوتین در زبان کِبکی یک اصطلاح است که به فضای به هم ریخته و شلخته گفته میشود. جملهی مدیر رستوران این بود: غذایی که سفارش دادید، چیز درهمبرهم از آب درمیآید!
اما بعد از مدتی این غذای در همبرهم در رستوران او خیلی طرفدار پیدا کرد و همین نام هم بر آن ماندگار شد. و این ظرف غذایی که به نظر شلخته و در هم برهم است به سرعت در دنیا طرفدار پیدا کرد و سند مالکیت آن هم به نام کانادا زده شد.
یک قصهی دیگر هم در مورد این غذای پرطرفدار کانادایی گفته میشود که یک سرآشپز کِبکی توجه میکند که مشتریان نوعی سیبزمینی پنیری را در کنار غذاهای خود خیلی بیشتر دوست دارند. او تصمیم میگیرد که آیتمهای دیگر مِنو را با این نوع ویژه ترکیب کند و آنها را از حذف شدن نجات بدهد. او غذایی جدید ارائه میدهد که بعدها به پوتین در دنیا مشهور میشود.
این غذا را در اغلب رستورانهای کانادا میتوانید سفارش بدهید. نکتهی جالب این است که رسپی مخصوص گیاهخوارها هم برای آن ارائه شده تا گیاهخوارها هم بتوانند از این غذا لذت ببرند.
دومین غذایی که برای معرفی فرهنگ مردم کانادا انتخاب کردیم یک غذای دو ملیتی و قدیمی است که اولین بار در سال 1600 میلادی پخته شده است. تورتیری وقتی وارد کانادا شد که کِبک تبدیل به منطقهی فرانسوینشین کانادا شده بود. درواقع فرانسویها تورتیری را به کبک آوردند و بعد از کمی تغییر این غذا در کانادا محبوب و مشهور شد.
تورتیری کانادایی به شکل یک کیک است که داخل خمیر آن از گوشت چرخکردهی گاو، گوساله یا خوک، گیاهان معطر و ادویهجات فراوان پر میشود. این کیک قطعه قطعه میشود و به هر نفر یک اسلایس یا بیشتر میرسد.
کانادا پیش از آنکه تبدیل به کشوری مهاجرپذیر بشود، ساکنین بومی خود را داشته که انواع مختلفی از سرخپوستها بودهاند که به آنها اینویت گفته میشد. البته توجه داشته باشید که گفتن بعضی عبارات درمورد بومیهای کانادا در این کشور نوعی توهین تلقی میشود. پس همیشه در مورد آنها با احتیاط و احترام صحبت کنید.
بومیان کانادایی به این دلیل که در گذشتههای دور، تحت تاثیر حضور استعمارگران در کشورشان از شکار کردن منع شده بودند و تنها از محصولات جیرهبندیشده استفاده میکردند، رژیم غذایی امروزشان شباهت چندانی به گذشته ندارد. اما چند غذا از بومیان کانادایی به جا مانده که برای شناخت فرهنگ بخشی از مردم کانادا مفید است.
یکی از غذاهایی که تحت تاثیر حضور استعمارگران توسط بومیان کانادا ابداع شد، بلوگنای کانادایی است. همانطور که گفته شد، مردم بومی کانادا نمیتوانستند شکار کنند یا از گیاهان بهره برداری کنند. پس با همان جیرهی مواد غذایی که شامل پودر شیر یا شیرخشک، سوسیس بلوگنا، نان بانوک (BANNOC) میشد بلوگنا را تهیه کردند.
البته این همان غذایی است که به نام بانوک هم شناخته میشود. در هر دوی آنها سوسیس بلوگنا به شکل دودی طبخ میشود و روی نان بومی بانوک قرار میگیرد. این غذای ساده در فستیوالهای غذا در کانادا و کشورهای دیگر به مردم معرفی شد و شهرت پیدا کرد.
تصور رایجی وجود دارد که تصور میشود در کشورهای پیشرفته خرافات و باورهای عجیب وجود ندارد! اما میخواهیم در ادامهی این مقاله به بیان چند مورد از این باورهای خرافی و عجیب و قصههای پشت آنها بپردازیم. البته ابدا مقصود این نیست که مردم کانادا فرهنگی خرافی دارند یا هرکس که در کانادا زندگی میکند چنین باورهایی دارد. صرفا قصهها و باورها میتواند دریچهای باشد به شناخت فرهنگهای مختلف.
شعر جالبی درمورد این باور وجود دارد که در آن بیان میشود اگر کسی یک سکه روی زمین دید، باید بر دارد! در این صورت تا آخر روز شانس با او همراه خواهد بود! و اگر از خیر سکه بگذرد، شانس هم به او پشت خواهد کرد!
تصور میشود که این باور از ذهن افرادی بیرون آمده که شانس و خوشبختی را تنها در پول میدیدهاند! طبق این منطق، اگر پول روی زمین افتاده، فرد باید بردارد که شانس را با خود همراه کند و اگر این کار را انجام ندهد، به شانس و خوشبختی بیاعتنایی شده و شانس هم به فرد پشت میکند!
بدیهی است که تمام مردم کانادا این باور را ندارند، اما در اصطلاحات روزمره میتواند به کمکتان بیاید و باعث شود که مردم شما را فردی بشناسند که از یک زبان جدید و یک فرهنگ دیگر مطلع است. هرچه دانش شما از مواردی از این قبیل بیشتر باشد، با مردم بیشتری هم میتوانید ارتباط برقرار کنید.
این باوری است که مستقیما از تفکر مسیحیت وارد شده است. دین مسیحیت همراه با مهاجرین به کانادا رسید. طبق این باور وقتی یک نردبان به دیواری تکیه داده شده است، کسی نباید از زیر آن عبور کند. به این علت که نردبان با دیوار یک مثلث تشکیل میدهد. و شکستن یا ورود به مثلث، در دین مسیحیت نوعی کفرگویی محسوب میشود.
البته یک توضیح دیگر هم درمورد آن وجود دارد که وقتی نردبان به دیوار تکیه داده شده، یعنی کسی آن بالا مشغول کار است! و رد شدن شما از زیر نردبان میتواند برای شما و آن فرد خطرآفرین باشد! البته این توضیح کمی غریب و بعید است! اما به هرحال بخشی از فرهنگ مردم کانادایی است.
اگر در کانادا شریک زندگی خود را پیدا کردید، جدا از این که خیلی خوششانس هستید و مبارک باشد، به این موارد دقت کنید! بخشی از فرهنگ مردم کانادا مربوط میشود به هدیه دادن و گرفتن! ممکن است که افرادی درمورد این موارد شوخی کنند، چون افراد بسیار زیادی هستند که به این باورها گرایش ندارند. اما ممکن است بعضی افراد را برنجاند یا تلقی دیگری از هدیه شما بشود.
باوری وجود دارد که نباید به افراد کفش، کیف و عطر هدیه داد؛ مخصوصا به دوستان یا شریک زندگی و عاطفی.
در فرهنگ مردم کانادا باوری وجود دارد که اگر کسی برای شما در ظرف خوراکی آورد، در هنگام پس دادن ظرف، ضمن تشکر از او، باید ظرف را نشسته به او پس بدهید! به این علت که تصور میشود شستن آن بدیمن است!
مثلا درمورد همین مثال اگر برایتان در یک ظرف خوراکی آوردند، بعد از این که از محبت و لطفشان تشکر کردید، سوال کنید که باور خاصی درمورد نحوهی پس دادن ظرف دارند یا نه! چون ممکن است فرد چنین باوری نداشته باشد، و از ظرفِ نشسته برداشت بدی کند!
یا پیش از هدیه خریدن برای کسی، از او سوال بپرسید و سعی کنید که او و باورهایش را بهتر بشناسید. در این صورت امکان اشتباه و به وجود آمدن تعارض را بسیار کم میکنید.
مسلما تمام باورهای یک فرهنگ را نمیتوانید کشف کنید، اما وقتی نسبت به افراد دقت دارید و وقتی از باورها آگاه هستید، به راحتی میتوانید راجع به موارد مربوط به اختلاف فرهنگی گفتگو کنید و افراد را بیشتر بشناسید! درواقع هدف نگارندهی این متن کمتر کردن این نوع مسائل برای افرادی است که به کشور کانادا مهاجرت کردهاند.
نکتهی مهم در ارتباط با کانادا و شناختن فرهنگ مردم آن دقیقا به میزان آشنایی شما با فرهنگ و باورها و نحوهی به کاربردن و ظرافت شما مرتبط است. هرچه در شناختن و تشخیص خردهفرهنگها حساسیت و نکتهسنجی بیشتری داشته باشید، فرهنگ مردم در کشور کانادا را بیشتر خواهید شناخت، دردسر و تعارض کمتری را هم در ارتباطاتتان تجربه خواهید کرد.
جشنها و مخصوصا فستیوالها از جمله موارد مهمی هستند که به راحتی میتوان از آنها الِمانهای فرهنگی مردم را بیرون کشید و شناخت. در جشنها و فستیوالها است که مردم دور هم جمع میشوند و در کنار هم لحظاتی را سپری میکنند. با بررسی اجتماعات مردم در شهرهای بزرگ کانادا میتوانید به شناخت دقیقی از رفتار مردم و طرز تفکرشان برسید.
روز اول جولای هر سال در کانادا تعطیل رسمی است. مردم کانادا در اولین روز جولای با لباسهای قرمز و سفید که تداعیگر پرچم کانادا است به خیابانها میآیند، شاهد رژه، آتشبازی، اجراهای موسیقی و رقص هستند و در کنار هم سالروز ثبت شدن کانادا به عنوان یک کشور را جشن میگیرند.
کارمندان ادارات در این روز سرکار نمیروند، اما همگی حقوق این روز را دریافت میکنند. درواقع این هدیهای است از سمت دولت به مردم کانادا.
کانادا تاریخچهای طولانی به عنوان یک کشور ندارد. در ابتدای جولای 2020 صدوپنجاهویکاُمین سالگرد خود را جشن گرفت. البته این کشور پیش از ورود مهاجرین سرزمین سرخپوستهای بومی بوده است. و اساسا نام کانادا برگرفته از اسم بومیان آن است. آنها به محل زندگی خود CANATA به معنی سکونتگاه و دهکده میگفتند.
احتمالا برای شما هم جالب است که فستیوالی فقط برای خنده و شادی برگزار شود. این فستیوال Just for laugh نام دارد. این فستیوال جالب که از سال 1983 درحال برگزار شدن است، امروزه نه تنها از سراسر کانادا، بلکه از سرتاسر دنیا بازدیدکننده و طرفدار دارد. فستیوالی که در ماه جولای هر سال در شهر مونترال کبک برگزار میشود و مردم تنها به این دلیل دور هم جمع میشوند که ساعات بیشتری را درکنار هم خوش بگذرانند و بخندند. کافهها و رستورانهای محلهی لاتین کوارتر (LATIN QUARTER) در طول این جشنواره غلغله هستند و مردم در این محله سرگرم معاشرت و خندیدن با یکدیگر هستند. یکی از اتفاقات جذاب دیگر که در این بین میفتد، کشف شدن استعدادهایی است که توانستهاند بیشتر مردم را سرگرم کنند و بخندانند.
فستیوال موسیقی جز هر سال در مونترال برگزار میشود و محدود به موزیسنهای کانادایی نیست. گروهها و موزیسینهای جز از سراسر دنیا به این فستیوال کانادایی سر میزنند. البته نکتهی جالبی که وجود دارد، میزان مخاطبان این فستیوال است. چیزی حدود دو میلیون نفر مخاطب این جشنواره هستند. در این فستیوال تعداد بسیار زیادی اجرای موسیقی رایگان هم برگزار میشود که در نوع خود جالب است. گول اسم این جشنواره را نخورید! بارها دیده شده که گروههای راک و پاپ زیادی در این فستیوال حضور داشتند و اتفاقا بازخوردهای زیادی هم گرفتهاند. طبیعتا طرفداران موسیقی جز از حضور گروههای پاپ و راک خیلی خوشحال نبودهاند!
مشکلات ایرانیان در مسیر مهاجرت به کانادا
بهترین موسسهی مهاجرتی برای مهاجرت به کانادا